۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

کتاب نوشته (تهوع، ژان پل سارتر)

مردم در خانه‌هایشان هستند. چیز می‌خوانند، از پنجره آسمان را می‌نگرند. برای آن‌ها... وضع جور دیگری است. آن‌ها به طرز دیگری مسن شده‌اند. آن‌ها میان ارثیه‌ها و هدیه‌ها زندگی می‌کنند و هر تکه از اثاثشان پر است از بطری‌ها، پارچه‌ها، رخت‌های قدیمی، روزنامه‌ها، همه‌اش را نگه‌داشته‌اند، گذشته، تجمل مالکان است.
من گذشته‌ام را کجا نگه‌دارم؟ گذشته را توی جیب نمی‌شود گذاشت. برای مرتب چیدنش خانه‌ای باید داشت. من مالک چیزی جز تنم نیستم، مردی یکه و تنها با هیچ‌چیزی جز تنش، نمی‌تواند یادبودها را واایستاند. یادبودها از میانش می‌گذرند...

تهوع، ژان پل سارتر
Nausea, Jean-Paul Sartre

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...