‏نمایش پست‌ها با برچسب خاطراتی از پدرم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خاطراتی از پدرم. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۶ مرداد ۲۵, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: خاطراتی از پدرم، #ریموند_کارور

مادر، بعدها در اشاره به دورانی که پدر در بیمارستان بود می‌گفت" وقتی ریموند مریض بود. لفظ "مریض" دیگر برایم معنایی متفاوت داشت.

خاطراتی از پدرم، ریموند کارور
Where He Was: Memories of my Father, Raymond Carver

۱۳۹۶ خرداد ۲۰, شنبه

#کتاب_نوشته: خاطراتی از پدرم، #ریموند_کارور

پدر کمربندش را بیرون کشید و به جان من افتاد، همان‌طور که مرا می‌زد گفت: من بیشتر از تو دردم می‌آید. حتی همان هنگام با همه کوچکی و حماقتم، می‌دانستم که این حرف درست نیست، شاید این تکرار حرف پدرش در موقعیتی مشابه بود.

خاطراتی از پدرم، ریموند کارور
Where He Was: Memories of my Father, Raymond Carver

۱۳۹۶ خرداد ۱۱, پنجشنبه

#کتاب_نوشته: خاطراتی از پدرم، #ریموند_کارور

آن‌وقت پدر مرد، من فرسنگ‌ها با او فاصله داشتم، خیلی حرف‌های نگفته به او داشتم، فرصت نکرده بودم با او وداع کنم یا اینکه بگویم کارش را عالی انجام می‌دهد یا از وجود او به خود می‌بالم.

خاطراتی از پدرم، ریموند کارور
Where He Was: Memories of my Father, Raymond Carver

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...