۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

کتاب نوشته (ماجرای عجیب سگی در شب، مارک هادون)

مردم به خدا اعتقاددارند چون دنیا خیلی پیچیده است و آن‌ها فکر می‌کنند نمی‌شود چیزی به پیچیدگی سنجاب پرنده یا چشم انسان یا مغز به‌طور اتفاقی درست‌شده باشد. اما آن‌ها باید منطقی فکر کنند و اگر منطقی فکر می‌کردند متوجه می‌شدند فقط می‌توانند این سؤال‌ها را مطرح کنند برای این‌که قبلاً اتفاق افتاده‌اند و وجود دارند. و میلیاردها سیاره هست که درآن حیات وجود ندارد، اما در آن‌ها هیچ‌کسی نیست که مغز داشته باشد و متوجه شود. مثل این است که اگر همه دنیا سکه می‌انداختند عاقبت کسی می‌توانست 5698 شیر پشت سر هم بیاورد و آن‌وقت فکر می‌کرد خیلی خاص است، اما خاص نبود برای اینکه میلیون‌ها نفر هستند که نتوانسته‌اند 5698 شیر بیاورند.

ماجرای عجیب سگی در شب، مارک هادون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...