۱۳۹۷ تیر ۲۷, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: سرزمین گوجه‌های سبز، #هرتا_مولر

* تنها کسانی که قصد فرار نداشتند دیکتاتور و پاسدارانش بودند. در چشمان و دستان و لبانشان می‌دیدی که امروز و فردا و پسین‌فردا با گلوله و سگ، گورستان‌ها بر پا می‌کنند.

من به آن دست زدم، دستانم آن را پنجره‌ای معمولی یافتند، باز کردن و بستن آن مشکل‌تر از باز و بسته کردن چشمانم نبود. پنجره واقعی باید توی همین گور باشد.

* چیزهایی وجود دارد که آدم نمی‌تواند آنها را ببیند، چیزهایی که مثل دود به درون ذهن می‌خزد.

* در آن زمان باور داشتم که در یک جهان بدون پاسدار مردم مثل کشور ما راه نمی‌روند، جهانی که در آن مردم مجازند هر طور می‌خواهند فکر کنند.

سرزمین گوجه‌های سبز، هرتا مولر
The Land of Green Plums, Herta Müller

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...