۱۳۹۷ تیر ۶, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: مرشد و مارگاریتا، #میخائیل_بولگاکف

شاعر شب خود را تلف‌کرده بود، درحالی‌که دیگران آن را به خوش‌گذرانی صبح کرده بودند و شاعر می‌دانست که شب برای همیشه ازدست‌رفته است. کافی بود سرش را از کنار چراغ بلند کند تا ببیند که شب برای همیشه سپری‌شده است. نگاهی اندوه‌بار داشت و روز بی‌رحمانه بر شاعر طلوع کرد.

مرشد و مارگاریتا، میخائیل بولگاکف
The Master and Margarita, Mikhail Bulgakov

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...