ما هرروز همدیگر را میدیدیم، دور یک میز مینشستیم، اما ترس دست ازسرمان برنمیداشت، گویی ما خودمان ترس را دستیدستی به محل ملاقات میآوردیم. برای پنهان کردن آن از یکدیگر، دائم میخندیدم اما ترس همیشه برای نشان دادن خود راه خروجی مییافت.
سرزمین گوجههای سبز، هرتا مولر
The Land of Green Plums, Herta Müller
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر