یک شاعر ممکن است در بیستویکسالگی بمیرد، یک انقلابی یا یک ستاره راک در بیستوچهارسالگی. اما پسازاین سن فرض میکنی قرار است همهچیز مرتب باشد. تو از پیچ مردگان گذشتهای، از تونل بیرون آمدهای و مستقیم به سمت سرنوشت میتازی. تو دیگر شاعر یا انقلابی یا یک ستاره راک نیستی. مست و مدهوش در دکه تلفن از دنیا نمیروی یا ساعت چهار صبح درها را منفجر نمیکنی.
بید کور، زن خفته: فاجعهی معدن نیویورک، هاروکی موراکامی
Blind Willow, Sleeping Woman, Haruki Murakami: New York Mining Disaster
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر