۱۳۹۶ آذر ۲, پنجشنبه

#کتاب_نوشته: همنوایی شبانه ارکستر چوبها، #رضا_قاسمی

حالا، وقتی به لیست دورودراز کشورهایی فکر می‌کردم که سال‌هاست، و در برخی موارد قرن‌هاست، برای استقلال می‌جنگند، می‌فهمیدم که چرا از دست دادن استقلال این‌قدر آسان است و به‌دست آوردنش آن‌همه دشوار. و من که کشورم را ترک کرده بودم برای آنکه به همه‌چیز من کار داشتند حالا احساس می‌کردم نفرین‌شده هستم که وقتی توی قبر بگذارندم به‌جایی خواهم رفت که به همه‌چیز من کار خواهند داشت.

مدتی بود که اینجاوآنجا، هرازگاهی، دست خدا از آستین مردان خدا بیرون می‌آمد و سر کسانی که را که کافر بودند گوش تا گوش می‌برید. و من که از هراس آن دست‌ها خانه‌ی پدر را ترک کرده و به پایتخت آمده بودم، آن دست‌ها که در کشور به‌قدرت رسید کشور را هم ترک کرده و به اینجا آمدم، اما حالا می‌دیدم کهان دست‌ها روبه روی من‌اند، در اتاقی درست چسبیده به اتاق من!

همنوایی شبانه ارکستر چوبها، رضا قاسمی
The Nocturnal Harmony of Wood Orchestra, Reza Ghassemi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...