۱۳۹۶ آبان ۷, یکشنبه

#کتاب_نوشته: سرزمین گوجه‌های سبز، #هرتا_مولر

* مبدل به آدم‌های خودخواهی شدیم که برای تفهیم این حقیقت که به‌جای مردن هنوز زنده هستیم، به سلاح سکوت متوسل می‌شدیم.

* ما درهم‌شکستگانی بودیم، مریض شایعه‌سازی درباره مرگ قریب‌الوقوع دیکتاتور، و ملول از کشته شدن کسانی که قصد فرار داشتند. ما بیش‌ازپیش دل‌مشغول فرار بودیم، بدون آنکه به آن بیندیشیم. ناکامی برای ما مثل نفس کشیدن طبیعی می‌نمود. سهم ما از آن، هم‌تراز سهمی بود که از اعتماد به یکدیگر نصیبمان می‌شد و بعد هرکدام از ما به‌آرامی چیز خاصی برای خودمان به آن می‌افزودیم، اندکی قصور شخصی، به‌عنوان فعالیت جنبی.

* در زیر آشیانه کلاغ‌ها پیشنهاد کرد که من و او باهم از راه دانوب فرار کنیم. او روی مه حساب می‌کرد، دیگران روی باد، شب یا روز روشن. کاری هم نمی‌شد کرد. افراد از موضوع واحدی برداشت‌های گوناگون دارند. من گفتم "مثل رنگ دلخواه" اما در دلم گفتم: "مثل انتخاب شیوه مردن"

سرزمین گوجه‌های سبز، هرتا مولر
The Land of Green Plums, Herta Müller

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...