۱۳۹۶ فروردین ۲۳, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: وردی که بره‌ها می‌خوانند، #رضا_قاسمی

مثل یک بارقه است زیبایی. وقتی گم شود زیر خروارها گردوغبار، به یک لمحه تجلی می‌کند گاهی.

راه‌ها گاهی از مسیر کج می‌گذرند. اما ما درس نمی‌گیریم از زندگی‌مان. چون راه‌هایی را که زندگی باز می‌کند پیش پاهایمان از دریچه‌ی چشم کسانی می‌بینیم که هیچ‌چیزی نیاموخته‌اند از زندگی‌شان.

چرا همه‌اش از مسیرهای نشد، نخواهد شد، مسیرهای ناتوان از شدن، مسیرهای نرسیدن؟ چرا؟ شاید می‌ترسم؟ شاید خوشم به همین رفتن، چقدر بدم می‌آید از ته هر چیز، از انتها، از آخر، از ایستادن در لبه‌ی فساد.

وردی که بره‌ها می‌خوانند، رضا قاسمی
The Spell Chanted by Lambs, Reza Ghasemi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...