ساز نو، هرچه هم خوشخوان، باز پخته نیست صدایش. گذر زمان را با هیچچیز نمیتوان بهدست آورد.
سهتار ساز اختناق است، از بس صدایش لاجون است، بغض فروخورده است انگار، طنین مخفی ترس و شیدایی، میگویند یک نفر شنونده برایش کم است، دو نفر زیاد. اما دیده بودم حوالی سه صبح که همهی اشباح مدرنیته در خواباند و دیگر نه صدای رفتوآمد ماشینی هست نه صدای دور و درهم کارخانهای، چنان رسا میشود این صدا که باید خفهاش کنی از ترس همسایه.
وردی که برهها میخوانند، رضا قاسمی
The Spell Chanted by Lambs, Reza Ghasemi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر