از همان آغاز ورود متوجه نیمرخ زنی شدم. بنابراین چشمانم را به زیر انداختم زیرا بهجای آنکه با کف دستباز و چهره شاد و نگاه خندان بهسوی او بروم از رسم و عادات آن کشور بهقدر کافی برایم گفته بودند.
او از پیروانش میخواهد که عشق و موسیقی و شعر و زیبایی و می و خورشید را فراموش کنند. او زیباترین مظاهر خلقت را منفور و حرام میشمارد و بازهم جرات میکند که از خالق دم بزند و بهشت را که جامع همه زیباییها و لذتها شمردهشده به مریدانش وعده دهد!
سمرقند، امین معلوف
Samarkand, Amin Maalouf
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر