۱۳۹۵ شهریور ۱۷, چهارشنبه

کتاب نوشته: سرزمین گوجه‌های سبز، هرتا مولر

پدرم دوچرخه‌اش را بین‌ما حرکت می‌داد. من چمدانم را حمل می‌کردم، هنگامی‌که قطار از ایستگاه خارج شد دیدم پدرم با دوچرخه به شهر بازمی‌گردد. پدر دوچرخه را برای این به ایستگاه آورده بود که نمی‌خواست درراه زیاد نزدیکِ من قدم بزند و این‌که دست‌های خالی‌اش به یادش نیاورد که تنها به خانه بازمی‌گردد.

سرزمین گوجه‌های سبز، هرتا مولر
The Land of Green Plums, Herta Müller

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...