۱۳۹۵ مرداد ۲۴, یکشنبه

کتاب نوشته: سمفونی مردگان، عباس معروفی

روی تیر چراغ‌برق نوشته بود به یک شریک خوش‌نفس احتیاج است. دم ظهری یک توک‌پا رفتم آنجا. گفتم منم. شریک خوش‌نفس، گفت سرمایه از من، کار از تو از همان روز شروع کردم و تا شب صد و چل و پنج بادکنک را باد کردم و ترکاندم. گفت چرا هم‌چین کرده‌ای پسر؟ گفتم همیشه با باد آخری می‌ترکد، یادت باشد یک فوت مانده به آخر نخ ببندی.

سمفونی مردگان، عباس معروفی
Symphony of the Dead, Abbas Maroufi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...