ما اشیاء یا افرادی که ما را شاد میکنند به کنار خود جمع میکنیم، اما بعد از گذشت مدتی، یا آنها عوض میشوند و یا ما عوض میشویم، و کمکم نه تنها شادمان نمیکنند بلکه باعث غم و اندوه میشوند. اما توهمی از امید به آینده و برگشتن اوضاع به قبل باعث میشود که ما آرامآرام این اندوه را تحمل کنیم، و در فضایی بین گذشته و آینده، در اندوه حال غرق شویم، تا زمانی که تبدیل به مردگان زندهای میشویم که تنها کار آنها گذران زمان است...
۱۳۹۲ دی ۲۴, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری
او میگفت ترس مطمئنترین متحد ماست و بدون آن خدا میداند چه بر سرمان میآید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...
-
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری دیوان اشعار (غزلیات)، سعدی
-
من کجا، باران کجا و راه بیپایان کجا آه این دلدل زدن تا منزل جانان کجا هرچه کویت دورتر، دلتنگتر، مشتاقتر در طریق عشقبازان مشکلِ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر