۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

کتاب نوشته (صد سال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز)

از دو دل‌تنگی که مثل دو آیینه، روبروی هم قرارگرفته بودند پریشان شده بود. حس زیبای غیرحقیقی بودن را از دست داد و عاقبت به همه آن‌ها سفارش کرد که آنجا را ترک کنند و تمام چیزهایی که در باره جهان و قلب بشری به آن‌ها آموخته بود، از یاد ببرند و در هر جا هستند، همیشه به خاطر داشته باشند که گذشته دروغی بیش نیست و خاطره بازگشتی ندارد و هر بهاری که می‌گذرد دیگر برنمی‌گردد و حتی شدیدترین و دیوانه کننده‌ترین عشق‌ها نیز حقیقتی ناپایدار است.

صد سال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...