۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه

امیر مرزبان #1


آه ِبرخواسته از جان که به جان می آید
ساز دل خسته ی من هم به فغان می آید
شوکت و نخوت دِیر زیر و زبر خواهد شد
نفس باد صبا مشک فشان می آید .. 
نفسی کو که زمین را به هیاهو بکشد
به غزل خوانی باران و پرستو بکشد 
تا که در هِیمنه و جذبه ی یک لحظه نگار 
کار این قطعه ی شوریده به جادو بکشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...