۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

امید

یک نفر بود که از بالای پشت بام به پایین افتاد، دو تا پاش شکست، یک چشش کور شد و یک دستش فلج شد؛ اما امیدش را از دست نداد...
تا بالاخره یک روز توانست دوباره به بالای پشت بام برود و این دفعه طوری پرید که مطمئن‌ باشد می میرد

۲ نظر:

  1. چه غم انگیز.. امید هم حتی میتونه غم انگیز باشه...

    پاسخ دادنحذف
  2. برهان خلف بود،پارادوکس بود چی بود....
    ما که نفهمیدیم ولی هر چی بود الاغی خفن بود!

    پاسخ دادنحذف

کتاب نوشته: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، یووال هراری

 مردم همواره در یک دور بی‌انتها، عقاید یکدیگر را تقویت می‌کنند. هر دوری از تأیید متقابل این تار بافته‌های معنا را بیش از گذشته در هم می‌تند،...