۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

#تایپوگرافی: دیوان شمس، #مولوی

من ذره و خورشید لقایی تو مرا
بیمار غمم عین دوایی تو مرا
بی‌بال و پر اندر پی تو می‌پرم
من کَه شده‌ام چو کهربایی تو مرا

دیوان شمس، مولوی

۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

#کتاب_نوشته: بازمانده روز: #کازوئو_ایشی‌گورو

انسان به حقیقت امر پی نمی‌برد تا آنکه واقعه دیگری برحسب اتفاق، نظر او را به آن جلب کند.

بازمانده روز، کازوئو ایشی‌گورو
The Remains of the Day, Kazuo Ishiguro
ترجمه: نجف دریابندری

۱۳۹۶ دی ۷, پنجشنبه

#کتاب_نوشته: پندار خدا، #ریچارد_داوکینز

هنگامی‌که یک نفر دچار توهم می‌شود، میگویند دیوانه است، هنگامی‌که افراد بسیاری دچار توهم می‌شوند، می‌گویند مؤمن هستند. (رابرت پیرسیگ)

پندار خدا، ریچارد داوکینز
The God Delusion, Richard Dawkins

۱۳۹۶ دی ۵, سه‌شنبه

#کتاب_نوشته: سمفونی مردگان، #عباس_معروفی

چه فرقی می‌کند، این پادشاه باشد یا آن برای ما که می‌خواهیم یک‌لقمه‌نان بخوریم و سرمان را بگذاریم چه هیتلر، چه روزولت، چه شاه، خر همان خر است فقط پالانش عوض می‌شود.

سمفونی مردگان، عباس معروفی
Symphony of the Dead, Abbas Maroufi

۱۳۹۶ دی ۳, یکشنبه

#کتاب_نوشته: طرح بزرگ، #استیون_هاوکینگ

عقل سلیم بر اساس تجارب روزمره شکل‌گرفته، نه بر اساس جهانی که از طریق شگفتی‌های فناوری بر ما آشکار می‌شود و به ما امکان می‌دهد تا به اعماق اتم رفته یا به روزهای اولیه جهان نگاه کنیم!

طرح بزرگ، استیون هاوکینگ
The Grand Design, Stephen Hawking

۱۳۹۶ دی ۲, شنبه

#کتاب_نوشته: دل تاریکی، #جوزف_کنراد

چه جویندگان طلا و چه جویندگان شهرت از این رود می‌رفتند، چه عظمت‌ها که بر گرده آن رودخانه سوار نشده و در دل اسرار زمین ناشناخته سر نبرده بود، رؤیای آدمیان، بذر مستعمرات، نهال امپراتوری‌ها.

دل تاریکی، جوزف کنراد
Heart of Darkness, Joseph Conrad

۱۳۹۶ آذر ۳۰, پنجشنبه

۱۳۹۶ آذر ۲۹, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: شیطان و خدا، #ژان_پل_سارتر

در این دنیا یک روز بیشتر نیست، همین یک روز است که همیشه تکرار  می‌شود. صبح آن را به ما می‌دهند و شب از ما پس می‌گیرند.

شیطان و خدا، ژان پل سارتر
The Devil and the Good Lord, Jean-Paul Sartre

۱۳۹۶ آذر ۲۸, سه‌شنبه

#کتاب_نوشته: حس یک پایان، #جولین_بارنز

جایی خوانده بودم اگر می‌خواهید مردم به آنچه می‌گویید توجه کنند، صدایتان را بلند نکنید، بلکه آرام حرف بزنید.

حس یک پایان، جولین بارنز
The Sense of an Ending, Julian Barnes

۱۳۹۶ آذر ۲۶, یکشنبه

#کتاب_نوشته: کاپا، #ریونوسوکه_آکوتاگاوا

عاقلانه‌ترین شیوه زندگی این است که بتوانی از آداب‌ورسوم عصر خود بیزار باشی اما به‌گونه‌ای عمل کنی که از بی‌حرمتی نسبت به آنها بپرهیزی.

کاپا، ریونوسوکه آکوتاگاوا
Kappa, Ryūnosuke Akutagawa

۱۳۹۶ آذر ۲۵, شنبه

#کتاب_نوشته: قانون زندگی، #جک_لندن

خوب چه اهمیتی دارد؟ فوقش چند سال دیگر هم سیر یا گرسنه به سر می‌برند، و بالاخره مرگ که از همه آنها گرسنه‌تر است یقه‌شان را می‌گرید.

قانون زندگی، جک لندن
The Law of Life, Jack London

۱۳۹۶ آذر ۲۳, پنجشنبه

#کتاب_نوشته: جنگ آخرزمان، #ماریو_بارگاس_یوسا

این کلمه وطن یک روز از بین می‌رود. آن‌وقت مردم به پشت سرشان، با ما نگاه می‌کنند که خودمان را توی مرزها حبس کرده بودیم و سر چند تا خط روی نقشه همدیگر را می‌کشتیم، بعد می‌گویند این‌ها عجب احمق‌هایی بوده‌اند.

جنگ آخرزمان، ماریو بارگاس یوسا
The War of the End of the World, Mario Vargas Llosa

۱۳۹۶ آذر ۲۲, چهارشنبه

#کتاب_نوشته: تسلی بخشی‌های فلسفه، #آلن_دوباتن

* کتاب‌فروشی‌ها ارزشمندترین مقصد افراد تنها است. گواه این امر تعداد کتاب‌هایی است که علت نگارش آن‌ها این بوده که نویسندگانشان کسی را برای حرف زدن پیدا نکرده‌اند.

* هر اثر دشواری مارا ناچار می‌سازد از یک‌سو، نویسنده را به دلیل عدم شفافیت نالایق بشماریم و از سوی دیگر، خودمان را به دلیل عدم درک مطلب، احمق به‌حساب آوریم. "مونتنی" مارا تشویق می‌کند نویسنده را مقصر بشماریم. سبک نوشتاری فهم ناشدنی به‌احتمال‌زیاد بیشتر نتیجه تنبلی است تا هوشمندی، آنچه به‌آسانی خوانده می‌شود به‌ندرت به‌آسانی نوشته می‌شود.

تسلی بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن
The Consolations of Philosophy, Alain de Botton

۱۳۹۶ آذر ۲۱, سه‌شنبه

#کتاب_نوشته: سرزمین گوجه‌های سبز، #هرتا_مولر

* قفل چمدان، دروغی بیش نبود. در مملکت همان‌قدر کلید مشابه وجود داشت که کارگران همسان. هر کلیدی یک دروغ بود.

* همیشه به بند کشیدن بود، نه از بند رهانیدن، چراکه سالیان آزگار طول کشید تا "از بند رهانیدن" به کلام درآمد.

* آن‌کسی که عشق می‌ورزد و جدایی می‌جوید، بر آن است که به هیبت ما درآید.

سرزمین گوجه‌های سبز، هرتا مولر
The Land of Green Plums, Herta Müller

۱۳۹۶ آذر ۲۰, دوشنبه

#کتاب_نوشته: بید کور، زن خفته، #هاروکی_موراکامی

احساس می‌کردم مانند یک صندلی دندانپزشکی شده‌ام. هیچ‌کس از آن متنفر نیست، اما همه از آن اجتناب می‌کنند.

بید کور، زن خفته: داستان یک عمه بینوا، هاروکی موراکامی
Blind Willow, Sleeping Woman, Haruki Murakami

۱۳۹۶ آذر ۱۸, شنبه

#کتاب_نوشته: دیدن از سیزده منظر، #کالم_مک‌کان

درک ما از زندگی دیگران درواقع همان درکی است که از زندگی خودمان داریم و این حقیقتی است که با مرگ اطرافیانمان برجسته می‌شود.

دیدن از سیزده منظر، کالم مک‌کان
Thirteen Ways of Looking, Colum McCann

۱۳۹۶ آذر ۱۶, پنجشنبه

#تایپوگرافی: قطعات، #حافظ

ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست
قابل تغییر نبود آنچه تعیین کرده‌اند

قطعات، حافظ

#کتاب_نوشته: دیروز، #هاروکی_موراکامی

* اگر زندگی واقعاً چنان آسان گرفته می‌شد، چنان راحت بود، اگر به این نتیجه می‌رسیدیم که بدون هم نمی‌توانیم باشیم، شاید بهتر می‌بود هرکدام به راه خودمان می‌رفتیم.

* کنجکاوی، تشنگی برای دانستن بیشتر است.

دیروز، هاروکی موراکامی
Yesterday, Haruki Murakami

۱۳۹۶ آذر ۱۴, سه‌شنبه

#کتاب_نوشته: بچه‌های نیمه شب، سلمان رشدی

* او از نسلی از بچه‌های جادویی بود که بسیار سخت‌تر از نسل اول خواهد شد، بچه‌هایی که سرنوشتشان را از پیشگویان و اختر شناسان نخواهند پرسید، بلکه آن را در کوره سهمگین اراده خود شکل خواهند داد.


* از همان زمان برمن روشن شد که خانواده به‌طور ضمنی به اصل بده بستان معتقد است، انتظار داشتند آنچه روی من سرمایه‌گذاری کرده بودند بهره مناسبی به بار بیاورد. هر بچه‌ای از خوراک و خانه و پول‌توجیبی و تعطیلات و محبت برخوردار می‌شود که ظاهراً همه اینها مفت و مجانی است، اما انگیزه پدر مادرها سودجویی است، آنها به خاطر توجهی که به فرزند نشان می‌دهند این سود سرشار را انتظار دارند که او انسان بزرگ و نامداری شود.

بچه‌های نیمه شب، سلمان رشدی
Midnight's Children, Salman Rushdie

#کتاب_نوشته: دیدن از سیزده منظر، #کالم_مک‌کان

نوید آرامش بیشتر از مکافات زندگی دوام می‌آورد.

دیدن از سیزده منظر، کالم مک‌کان
Thirteen Ways of Looking, Colum McCann

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...