۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

کتاب نوشته (صد سال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز)

انتخابات بدون حادثه برگزار شد، ساعت هشت صبح روز یکشنبه، صندوق چوبی آرا را در میدان گذاشتند. شش سرباز از آن محافظت می‌کردند. رأی دادن کاملاً آزاد بود. آئورلیانو که تقریباً تمام روز در کنار پدر زن خود ماند تا مراقب باشد کسی بیش از یک بار رأی ندهد، متوجه موضوع شد. ساعت چهار بعدازظهر با نواختن چند طبل در میدان پایان انتخابات اعلام شد و دون آپولینارمسکوته صندوق آرا را لاک و با مهر خود، ممهور کرد. همان شب هنگامی که با آئورلیانو دومینو بازی می‌کرد، به گروهبان دستور داد لاک و مهر صندوق را بشکند و آرا را بشمارد. تعداد آرای آبی رنگ و قرمز رنگ تقریباً باهم مساوی بود، ولی گروهبان فقط ده ورقه قرمز رنگ در صندوق گذاشت و بقیه را با ورقه‌های آبی رنگ پر کرد. سپس صندوق را بار دیگر لاک و مهر کرند و صبح روز بعد آن را به مرکز استان فرستادند.
آئورلیانو گفت: آزادیخواهان سر به جنگ بر می‌دارند.
دون آپولینارمسکوته حواس خود را روی قطعات دومینو متمرکز کرد و گفت: اگر این را به خاطر عوض کردن آرا در صندوق می گویی، آن‌ها جنگ نخواهند کرد، چند ورقه قرمز رنگ در صندوق گذاشتیم تا اعتراضی پیش نیاید.

صد سال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

تکراررررررر

اوضاعی که تکرار می‌شود، شخصیت‌هایی که تکرار می‌شوند، توجیه‌هایی که تکرار می‌شوند، روزهایی که تکرار می‌شوند و عمری که تکرار نمی‌شود...

کتاب نوشته: زندگی در پیش رو، رومن گاری

او می‌گفت ترس مطمئن‌ترین متحد ماست و بدون آن خدا می‌داند چه بر سرمان می‌آید. #زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری The Life Before Us, a Novel by Rom...